۱۳۹۶ آذر ۲۶, یکشنبه

دقت



غنچه يی هست که شايد هرگز
نشکفد ....
هست سربازی می جنگد
با که؟
نشناسد ....
عاشقی هست که از کويی او شب همه شب
بگذرد- بگذرد......
هست يک مرد که او تيشه به دست از ره دور
سوی شهر آيد
آرام آيد ....
شمع افروخته يی هست که خاموش شده- مرده....
چشمه يی هست که خشکيده.....
بوسه خشکيده
به لبهای زنی
بوسه يی هست که خشکيده ست.....
ليکن
ای ملت

دقت!


اسماعیل شاهرودی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر