۱۳۹۶ آذر ۲۶, یکشنبه

بی تو



بی تو، من دریغ ودرد راشناختم
بی تو باد گشتم
هر کجا گمان گذر کند
پای جستجوی من شتافت
من که نعره بودم
درشب سکوت این زمان
من که شعله بودم
روشنایی آفرین به هر زبان
اینک آفریده ای زمن به شهر
مشتی از غبار جستجوی پشت شیشۀ تو می کند کنون

باد بی قرار!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر