۱۳۹۵ فروردین ۶, جمعه

درختی که او را در حال بالندگی اره کردند



احمد شاملو دربارهٔ تجربه زندان ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفته:

«آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازه نیم جانی بیش نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجه‌های جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره می‌کنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبرده‌اید، بلکه خیلی ساده او را کشته‌اید. ساعدی مسائل را درک می‌کرد و می‌کوشید عکس‌العمل نشان بدهد. اما دیگر نمی‌توانست. او را اره کرده بودند.»

۱۳۹۴ اسفند ۱۳, پنجشنبه

بی رنگی


انسان تنها سیاره ای است که باید تغییرات فصلی خود را به صورت دستی انجام دهد. در این وضعیت، اصرار به تدوام پائیز امری ضروری است. برای کشف دوباره بی رنگی، غرق شدن در رنگها نه تا مرز خفگی، که تا حصول اطمینان از مردن، پوسیدن و هیچ شدن الزامی است. روندی که تنها زمان و فراموشی می تواند بر صحت و دقت آن گواهی دهد.

۱۳۹۴ اسفند ۱۲, چهارشنبه

امید


امید چیزی شبیه به پنجره توالت است. تاثیر آن روز مزاج آدمی غیر قابل انکار، اما سخن گفتن دائمی درباره اش، تداعی کننده تهوع و کثافت است.